دوش توفان

دلنوشته

دوست دارم فقط همین

دوش توفان

می برم منزل به منزل چوب "دار" خویش را

تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را

در طرق عاشقی مردن نخستین منزل است

می برد بر دوش خود منصور،دار خویش را

بر نمی دارد نگاه از من جنون سینه سوز

می شناسد چشم صیادم شکار خویش را

رونق روشن دلان با منت خورشید نیست

می کند روشن چراغم ،شام تار خویش را

در دل توفانی ام از موج خونین باک نیست

می فشارد در بغل دریا کنار خویش را

موج پر جوشم من از دریا نمی گیرم کنار

می نهم بر دوش توفان کوله بار خویش را

بس که می پیچد به خود امواج این گرداب سخت

ساحل از کف می دهد این جا قرار خویش را

 



+ هک شده در: 8 / 8 / 1389برچسب:,ساعت 3 ازقلب گلبرگ |